متأسفانه افسانه های فراوانی در مورد خشم نقل شده ضمن اشاره به بعضی از آنها به اصلاح معنای آنها میپردازیم:
شیوه ابراز خشم ارثی است.
بسیاری از افراد فکر میکنند که ابراز خشم را از والدین خود ارث میبرند ممکن است که مزاج فرد بر آستانه تحریک پذیری او تاثیر محدودی بگذارد اما ابراز خشم یک الگوی رفتاری اکتسابی است و از طریق یادگیری حاصل میشود در نتیجه قابل تغییر و اصلاح است.
مردان از زنان خشمگین ترند.
ابتدا باید مشخص شود میزان خشم را چه چیزی تعیین میکند؟ با پاسخ به این دو سؤال ساده میتوانید میزان خشم خود را تعیین کنید: «با چه فاصله هایی خشمگین میشوید؟» و «خشم شما چه شدتی دارد؟» اگر منظور از خشمگینتر تکرار دفعات خشمگین شدن افراد باشد، پس جمله ی “مردان از زنان خشمگین ترند” صحیح نیست. پژوهش ها نشان داده اند که توالی خشمگین شدن زنان با مردان برابر است. به هر حال، خشم شدید در مردان بیشتر گزارش میشود، ولی مدت زمان خشمگین ماندن زنان از مردان بیشتر است. بنابراین لطفا فارغ از جنسیت خود خشم خود را صادقانه بررسی کنید.
خشم بد است.
خشم برای مقابله با پریشانی به مجموعه ی متنوعی از مقصودهای مثبت مساعدت میکند. به شما انرژی میدهد، ارتباطات شما با دیگران را بهبود میبخشد، عزت نفس شما را افزایش میدهد و از شما در مقابل ترس و ناامنی دفاع میکند. پیامبران، امامان و رهبران انقلاب های بزرگ دنیا همه نسبت به ظالمان خشمگین بودند، اما خشم خود را معطوف به اصلاحاتی کردند تا دنیا را به محل بهتری تبدیل کنند.
خشم خوب است.
وقتی خشم به معصیت خداوند، شکستن دل دیگران، خشونت خانگی، خسارت زدن به اموال، تجاوز، اعتیاد به مواد مخدر، زخم معده و نقص عضو منجر میشود قطعا خوب نیست.
خشم باید کاملا سرکوب شود.
با سرکوب کردن خشم هیجان منفی ما از بین نمیرود بلکه به شکل دیگری در ما بروز میکند. به شکل اندوه، کینه، اضطراب، خودخوری، نشخوار ذهنی، احساس ناتوانی و… در موارد شدید تر با انباشته شدن آنها ممکن است منجر به افسردگی، اختلالات اضطرابی و یا بیماریهای روانتنی مثل سردردهای مزمن یا کولیت عصبی شود.
خشم برای رسیدن به خواستههایمان ابزاری کارآمد است.
بسیاری از افراد تصور میکنند ابراز خشم آنهارا به خواسته هایشان نزدیک میکند. اما دیگر دوره کودکی گذاشته و با جنجال به پا کردن کسی به ما اهمیت نمیدهد، احتمالا دیگران هم رفتار تلافی جویانه پیشه کرده و ما را از خواسته مان محروم میکنند و در دراز مدت بیشتر از ما فاصله میگیرند.
هرچه پیرتر شوید تندخو تر میشوید.
برعکس، مردم وقتی پیر میشوند هیجان های کمتر و کنترل بیشتری روی عواطف خود دارند، انسان ها هم مانند برخی انواع پنیر و ترشی با گذشت زمان بیشتر جا میافتند. بنابراین اگر سنین جوانی را از سر گذرانده اید نگران نباشید مانعی برای اصلاح شما وجود ندارد.
خشم تماما در ذهن است.
اساسا بخشی از ماهیت هیجان ها فیزیکی است. اگر خشم صرفا حالتی از ذهن باشد، پس چرا باید فردی بگوید وقتی که عصبانی میشم، انگار درونم آب جوش میآید؟ باور کنید وقتی به شدت خشمگین میشوید، بلافاصله و خیلی پیش از اینکه متوجه شوید چه اتفاقی دارد میافتد این احساس در همه ی ماهیچه های بدن، فشار خون، میزان قند خون، تعداد ضربان قلب، تعداد نفسها، حرکات روده و حتی با گرم شدن نوک انگشت ها خود را نشان میدهد.
تنها افراد خاصی از خشم رنج میبرند.
خشم یک هیجان جهانی است. فرقی نمیکند که در چه جایگاهی باشید. راننده کامیون، استاد دانشگاه، پزشک، بانوی خانه دار ، مادر بزرگها، وکیلها، پلیسها، جنایتکاران حرفه ای، فقراء، میلیونرها، کودکان، بزرگسالان، افرادی با رنگ پوست، ادیان و ملیت های مختلف همه خشم را تجربه میکنند. چیزی که در این بین تفاوت ایجاد میکند نحوه مدیریت آن است.
خشم لزوما از تنش بین انسان ها ناشی میشود.
البته گاهی این طور است و گاهی هم نیست. یکی از متخصصان پیشرو در زمینه ی خشم کشف کرده است که مردم میتوانند در اثر بوی بد، درد مداوم، رنج و گرمای شدید خشمگین شوند و هیچکدام از اینها نه ربطی به دیگران دارد و نه میتواند داشته باشد. بنابراین اگر در حوزه روابطتان احساس رضایت نسبی دارید به این معنی نیست که خشمگین نمیشوید.
با اصلاح این باورهای غلط قدم اولیه را برای شناخت و مدیریت بهتر خشم برداشته ایم در مطالب بعدی با تکنیک های مدیریت خشم آشنا میشویم.